میون آسمون آبی و آسمون ابری هیچ فرقی نیست!جفتش یه آسمونه فقط رنگش عوض شده و حس وحالی که بهت میده عوض شده...روزای ابری حس وحالت قشنگ تر و زیباتر و روزای آفتابی یه حس کاملا معمول و عادی ....درست مثل آدما...آدمای دور وبرم هم همه آدمن فقط نوع رفتار و منششون هست که اونا رو واسه ما خاص میکنه...حالا یه عده واسمون کاملا عادی میشن ویه عده هم اینقدر برامون خاص و قشنگ میشن که دل کندن ازشون برامون سخت میشه...درست مث پایان یک روز ابری که میگی ای کاش بارون ادامه داشت با رفتن بعضی ادما از زندگیت میگی ای کاش این آدم ادامه داشت حضورش ...این روزا آسمون زندگیم گاهی ابری هست و گاهی افتابی ...درست خودم هم نمیدونم موندنی هستند بعضی ادما یا نیستن..دیگه به فکر موندن یا نموندنشون نیستم...فقط دوست دارم از لحظاتم استفاده کنم ...از حضور آدما و حس قشنگی که بهم میدن لذت ببرم ولی ترسی گاهی تمام وجودم رو میگیره..ترس از دست دادن...گاهی با تمام وجود دوست دارم تمام آدمای خوب زندگیم رو تو زندان قلبم حبس کنم ..یه حبس واقعی...بهشون اجازه ندم هیچ وقت برن هیچ جا...گاهی با تمام وجود دوست دارم حصاری دور اون آدما بسازم و اجازه ندم هیچکس بهشون نزدیک بشه...آدمای خوب زندگیم رو دوست دارم...