راستش را بخواهید من استعداد عجیبی در خودازاری دارم و این روزها تا دلتان بخواهد این استعداد را بکار گرفته ام یعنی زده ام خودم را ناکار کرده ام.یک وقت فکر نکنید ته سیگاری چیزی برمیدارم و خودم را میسوزانم یا نمیدانم خود زنی میکنم نه اصلا و ابدا فقط جفت پا میروم روی اعصاب خودم یعنی مینشینم  سادیس وار به چیزهایی فکر میکنم که میدانم اخر عا قبتی به جز اعصاب خوردی ندارد یا انچنان خودم را محاکمه میکنم و به خودم فحش و فضیحت میدهم که اگر روح بیچاره ام زبان داشت یا کاری از دستش بر می امد حتما میرفت دادگاهی جایی از دستم شکایت میکرد بلکم یک نفر پیدا شود و بیچاره را از زیر مشت و لگد من نجات دهد!

نتیجه =این روزها تا دلتان بخواهد اخلاقم سگی است و اماده ام که همین جوری به زمین و زمان گیر بدهم

+فکر کردن به بعضی چیزها و بعضی ادم ها عین جنایت است باور کنید.