گاهی هم آدمی باید بگذارد و بگذرد...گاهی وقتی آدمی می ماند از خودش بیشتر تصویر یک آدم نفهم به جای میگذارد که همه فکر میکنند نمیفهمد، متوجه نمیشود...واقعیت آن است که میفهمی، متوجه میشوی اما نمیخواهی باور داشته باشی، دلت میخواهد بارها و بارها فرصت دوباره بدهی فارغ از ان که این فرصت ها خودشان قاتل روحت هستند.که باعث میشوند روزی برسد که به جای آن که خودت با پای خودت بروی، کنارت بگذارند، آن وقت است که دردت میگیرد، که ناراحت میشوی که چرا از اول کار خودت نرفتی...آدمیست دیگر، اشتباه میکند، درس نمیگیرد و باز هم دوباره میخواهد اشتباهش را تکرار کند، اما غافل از ان است که اشتباه بار اول تجربه است و بار دوم بیشتر شبیه به یک حماقت احمقانه...اصلا آدمی که در مرحله اول به خودش احترام نگذارد حرمتش زیر سوال رفته است...همین است که میگویم همیشه طوری رفتار کن که حمایت کنی از تجربه هایت، نه آن که حماقت کنی و بعد تلخند بزنی بهشان...