محله ما یک رفتگر دارد، صبح که از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود. یکی از آشنایان ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که اورا  می بینم سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و برای رفتن خیز می کند. به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است.
تحصیلات مطلقا هیچ ربطی به شعور افراد ندارد.