دست نوشته های من

خدایـــا بخاطر همه داشته ها و نداشته هایم ازت ممنونم

۲۹ مطلب در مرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

دردی دارم که درمانش فقط گوش شنواست...چشم گیراست...لبخند است..(ثابت)

پسرکی بودم که پی بردم آدمهای زندگیم میتوانند آنقدر خلقیات حیوانی داشته باشند

که در چشم بهم زدنی نابودیم را رغم زنند...

کودک بودم که برای  هم سن و سال هایم بزرگی کردم..برای خودم بزرگی کردم...برای همه...

 

چه زود تلخی زندگی آدم بزرگ ها چاشنی  روز های  بچه گانه ام شد..

چه زود لحظه های ناب کودکی ام  با ناخالصی آدمهای زندگی ام تلفیق شد!

 

انگار همین دیروز بود که برای دیدن روی نامبارک بعضی ها له له میزدیم و جان میکندیم

تا کمی ما را بغل کنند و ما کیف کنیم و از اینکه دوست داشته شدیم خوشحال باشیم

و آنها هم با قربان صدقه های دروغین که اگر بمیرم هم فراموششان نمیکنم ما را اینگونه فریب دهند

چه کسی میدانست چند سالکی بعدش همه چیز تا این حد عوض میشود؟

جناب خدای من .چه کسی باعث این  اشک شور من است ؟

که الان در لابه لای دندانهایم گیر کرده و بجای من فریاد میزند؟!

 

چرا با آدم بازی میکنید اخر؟

امیدوارم خدا هم طوری با شما بازی کند و مغلوبتان کند که تا روح در بدن دارید طعم

شکستتان فراموشتان نشود!

من از تالائلو چشمهای به ظاهر مهربانتان چه چیزی عایدم شد؟

جز افسوس و روح رفته!

 

روحم رفته..نمیدانم بازهم کدام گوری رفته

همه جا میرود این مادرسوخته!

اگر پیدایش کردید ارزانی خودتان...

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بسم الله

پنجره را باز کرده ام دستهایم را ستون کرده ام روی هره اش، باور نمی کنم، باد، رعد و برق و باران و باران، ... بوی خاک باران خورده ...

بعد نوشت : این روزهای مرا کسی نمی داند ...
زخمی کوشه ی قلبم جا مانده و کهنه می شود و ... نمی دانی, نمی دانی ...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

مضرات تکنولوژِی!

راستش تکنولوژی آدم ها را از هم دور کرده است...گاهی آنقدر همین فضا روی قلبت سنگین میشود که دلت میخواهد بزنی زیر همه چیز و تمام اپلیلکیشن های گوشیت را پاک کنی و دیگر نباشی و بازگردی در فضای تماما واقعی زندگی کنی...وقت هایی که میبینی این فضا دارد تعهدات اخلاقی را هم زیر سوال میبرد حالت از هرچه نام تکنولوژی دارد بهم میخورد...از دیدن آدم هایی که با وجود تاهل و تعهد در واتس اپ و وایبر و بقیه جاها در حال مخ زدن و روابط مزخرف هستند حالم بهم میخورد و خوشحالم که خودم به این فضا از دید حرفه ای تنها برای نوشتن و خواندن مقالات و اخبار استفاده مفید میکنم...واقعیت این هست که تنها میتونم به حال این جماعتی که از سر بیکاری و تنهایی و مریض بودن روحشون در این فضا مشغول هستند تاسف بخورم و بس...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

روز جهانی چپ دست مبارک :)

مامان تعریف میکنه که بچه که بودم هرکاری میکرد که من قاشق رو با دست راست بگیرم من یه کم با دست راستم با قاشق بازی میکردم و بازم سریع قاشق رو میدادم دست چپم. میگه یه برهه ای از زمان سماجت میکرده که من حتس راست دست بشم.خودش میگه همیشه فکر میکردم و گاهی حتی الان هم فکر میکنم بین بچه هام تو که چپ دستی ممکنه نتونی از عهده بعضی از کارای روزانت به خوبی بر بیای و یه جور برام عجیب غریب بود رفتارات که مداد رو با دست چپ میگرفتی، با دست چپت غذا میخوردی و تلاش من بیهوده بود...اما کلاس اول که اومدم معلممون همیشه مدافع حقوق من بوده، مامان میگه معلمت مانع تلاش من واسه راست دست کردنت شد و میگفت بذار بچه هرجور راحت تره باشه...اینجوری شد که منم به جرگه چپ دستا پیوستم...هرچند خیلی مشکلات بوده واسه ما چپ دستا و همیشه تو مدرسه که صندلی چپ دستی نبود و واسه خیلی چیزای دیگه بایدمثل راست دستا کارامون رو انجام بدیم و باعث شده خب تو خیلی کارا از دست راستم استفاده کنم ولی بازم خب چپ دست بودنمون یه جور ویژگی منحصربفرده که فقط ده درصد مردم دنیا دارنش.روزمون مبارک در هر صورت
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

دادگاهیش نکن ...

هیچ وقت عادت نداشته ام که در اشتباهات خودم یا دیگران که سهــــــوا بوده است و بی

منظور دنبال مقصر بگردم...راستـــــــــش اینطور زندگی را دادگاهـی کرده ای انگار، که انگار

میخواهی مقصر را مشخص کنی و بعـد هم حکم صادر کنـی که انگار این بیشتر پاک کردن

صورت مساله است.اصلا دنبال مقصر گشتن در اشتبـــــــاهات گاهی مثل آن می ماند که

شکر را در آب حل کرده باشی ووقتی که حل شد و دیگر تمیز دادنش امکان پذیر نبود تازه

شکر و آب را از هم جداکنی ...نمیشود جانم...در زندگی نمیشود همه اش دنبال مقـــصر

گشت، گاه لازم است که بدانی هیچکس مقصر نیست، نه تو، نه او، نه هیچــــــــــــــکس

دیگر...کافیست به خودت زمان بدهی، به زمان فرصت بدهی تا در ظرف مشکلاتتـــــــ حل

بشود و آن وقت است که متوجه میشوی چقدر راحت دیگر نه مشکلی هستـــــــ و نه آن

مساله آزار دهنده قبلی دیگر وجود دارد...گاهی بعضی ناراحت شــدن ها، دلــــخوری ها،

مقاومت در برابر سوتفاهمات تنها مشمول گذر زمان میشوند که حلشــــان کنـد و بس...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

نخواستن به از خواستن !

گاهی آدم نمیداند که چه میخواهد، اما همین که میداند برعکس چه نمیخواهد انگار قلبش را آرام کرده باشد...گاهی آدمی دلش گرفته است،و برعکس آن که بخواهد خط و نشان بکشد که دلم این میخواهد و آن میخواد برعکس میتواند فریاد بزند که دلش چه چیز نمیخواهد و از این نخواستن هست که دلش گرفته است، که ظرف دلش سر رفته است، صبرش لبریز شده است و همین است که پراز حرف هایی از نخواستن شده است درحالی که دلش نمیخواهد درباره شان حرف بزند، اما میدانی، ناراحتیش تنها متعلق به وقتیست که ظرف احساساتش زیاد پر شده باشد، اما بعداز چند ساعت فکر کردن و کمی سکوت کردن آن وقت که می فهمد دلش دیگر چه چیزهایی رو نمیخواهد آرام میشود ...گاه آدمی از نخواستن بیشتر از خواستن دلش آرام می گیرد....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

زبان تلخ !

میدانی، همیشه که گفتار و رفتار مثل هم نمیشود، اصلا میتوانم شرط ببندم که نصف بیشتر مردم گفتارشان یک چیز است و رفتارشان چیز دیگر است، همین است که گاهی حتی لازم نیست کسی حرفی به میان بیاورد از احساسش، از منظورش، رفتار گویای هر آن چه که باید هست، همیشه که لازم نیست همه چیز را فریاد زد، گاه رودربایسی، گاه خجالت زدگی، یا حتی بعضا حس ترحم به آدم ها اجازه نمیدهد تا کار را یک سره کنند و گفتارشان و رفتارشان را یکسان کنند، درست مثل همان آدم هایی که دلشان با گفتارشان متناقض میشود، اما انگار چاره ای هم نداشته باشند، اما میدانی؟ حقیقت امر آن است که حتی اگر رفتار و گفتارت متنقاض شد، حتی اگر حس کردی نمیتوانی حرفت را روراست بگویی، تمام تلاشت را کن تا زبانت تلخ نشود، زبان تلخ آدم ها رانابود میکند، حرف آدم ها را پیر میکند، زبان تلخ از بدترین صفاتیست که نمیتوانم حتی به اجبار به آن نسبت انسانی بدهم...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

فرق دارد...

ﺧﻴﻠﻲ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ...
ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ...
ﻧﮕﺎﻩ ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻩ
ﺩﺳﺖ ﺑﺎ ﺩﺳﺖ
ﺁﻏﻮﺵ ﺑﺎ ﺁﻏﻮﺵ
ﺑﻮﺳﻪ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ
ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ...
ﺍﺯ ﺯﻣﻴﻦ ﺗﺎ ﻧﺎﻛﺠﺎ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﺍﺗﻔﺎﻕ ﻣﻲ ﺍﻓﺘﺪ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﮔﺮﻡ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ
ﺑﺎ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﻛﻪ ﺩﻟﺖ ﺭﺍ ﻣﻲ ﻟﺮﺯﺍﻧﺪ
ﻓﺮﻕ ﻫﺎ ﺩﺍﺭﺩ
ﺁﻏﻮﺷﻲ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ ﻫﺴﺖ
ﺑﺎ ﺁﻏﻮﺷﻲ ﻛﻪ ﺷﺎﻳﺪ ﺣﺘﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ
ﻭﻟﻲ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺍﺳﺖ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ

ﺑﻪ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﻱ ﺧﺪﺍ ﻓﺮﻕ ﺩﺍﺭﺩ
ﻓﻘﻂ ﻧﻤﻲ ﺩﺍﻧﻲ ﺍﻳﻦ ﺗﻔﺎﻭﺗﻬﺎ ﺭﺍ ﻛﺠﺎﻱ ﺩﻟﺖ
ﻛﺠﺎﻱ ﺯﻧﺪﮔﻴﺖ ﺑﮕﺬﺍﺭﻱ...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

خداوندا...


خداوندا
تقدیرم را زیبا بنویس :


کمکم کن آنچه را که تو زود می خواهی
من دیر نخواهم

و آنچه را
که تو دیر می خو اهی من زود نخواهم 


پروردگارا به من بیاموز
دوست بدارم کسانی راکه
دوستم ندارند
عشق بورزم به کسانی
که عاشقم نیستند...


به من بیاموز
لبخند بزنم به کسانی که
هرگز تبسمی به صورتم ننواختند...


محبت کنم
به کسانی که محبتی در حقم نکردند

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

گاهیم بذار دلتنگت بشن !

وقت هایی هست که میخواهی نباشی تا دلتنگت بشوند، میخواهی نباشی تا ببینی چه کسانی برای بودنت تلاش میکنند،آدمیست دیگر، انگار برای ان که بتواند هم خود را پیدا کند و هم آدم های خوب زندگیش را خودش را به عمد گم میکند، آن وقت است که دیگر جلووی چشم نیست، دیگر حضور خودش را کمرنگ میکند و تقریبا ناپدید میشود، بعدتر ها آن آدم هایی که حالش را میپرسند، که عدم حضورش را احساس میکنند انگار عزیزتر شده باشند، انگار روحیه آدمی هم شاداب تر شده باشد آن وقتی که میفهمد هنوز هم خاطرش برای بعضی آدم ها اینقدر عزیز است و دوستش دارند...همین است که میگویم به آدم ها فرصت بده تا دلشان برایت تنگ بشود، میگویم زیاد نباش تا زیادی نشوی، گاه با خودت خلوت کن تا هم خودت را راحت تر بازیابی کنی و شاداب تر بشوی و هم اطرافیانت را بهتر بشناسی و عزیزترهایش را جمع کنی و بیشتر دوستشان بداری ...آدمی گاه باید از عمد خودش را از جلوی چشم دور کند...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰