دست نوشته های من

خدایـــا بخاطر همه داشته ها و نداشته هایم ازت ممنونم

۳ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

از نزدیک بودن‌های دور فراری هستم.مرحمت فرموده در صورت بلاتکلیف بودن یا صنم نداشتن دور از نزدیک بایست

راستش را بگویم از همان آدم‌هایی هستم که در عین عاشق آدم‌ها بودن، دورترینم از آن‌ها...شاید در کل زندگیم سه الی نهایتا چهار نفر (به جز خانواده) توانسته باشند به دنیای درونم، انقدری دسترسی داشته باشند که جسارت آن را داشته باشم که در برخورد با آن‌ها کامل کامل خودم باشم، بلند بلند پیششان فکر کنم و هیچ وقت از آن‌که مورد قضاوتشان قرار گیرم ترسی نداشته ام، چون می‌دانم قضاوتشان هرچه هست عین واقعیت است، با جان دل می‌پذیرم و سعی در بهتر شدنم می‌کنم. بقیه آدم‌ها را دورادور دوستی میکنم، نزدیک هم که بشوند، یا بشوم، از آن دست نزدیک شدن‌هاییست که خودم حریمش را میشناسم، می‌دانم این آدم دقیقا کجای زندگی من ایستاده‌است، چه جایگاهی به او داده‌ام، همیشه از سردرگمی در روابطم بیزار بوده‌ام، همین است که در مواجهه با آدم‌های بلاتکلیف آنقدر زود تکلیف را خودم مشخص می‌کنم که طرف مقابلم گاهی وحشت زده شده است، اما از نظر من این رسم طبیعت است که آدمی دایره زندگی‌اش را تنها به آدم‌هایی معطوف کند که می‌خواهد با آن‌ها رابطه‌اش بیشتر حفظ بشود، که برایش عزیز هستند، مهم هستند، و بقیه را در حد معاشرت و دورادور به عنوان یک انسان خوب دوست داشته باشد.من از نزدیک بودن‌های دور فراری هستم.مرحمت فرموده در صورت بلاتکلیف بودن یا صنم نداشتن دور از نزدیک بایستید!
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پدیده ای به نام افراط!!

همیشه از آدم های افراطی در هر مساله ای باید دوری کرد...فرار کرد...میخواد عاشق افراطی باشه ، میخواد دیندار افراطی، میخواد منتقدافراطی و خلاصه هرگونه افراط در هر چیزی به زعم بنده محکوم ترین هست...
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰

پاییز!!!

پاییز که میشه اولاش یه کم هوا هنوز گرمه، هنوز شبا که میخوای بخوابی نمیدونی لحاف رو بگیری رو خودت یا نه ! شب نصفه شب هی پامیشی پتو رو کنار میزنی دو دیقه بعدش باز سردت میشه ! ماه مهرش بوی سیب میده، سیب نارس! از همون سیبایی که واسه تغذیه  میبردیم مدرسه موقع دبستان...بعدازظهراش درسته دلگیره ولی یه فنجون چای یه کم زمان رو زودتر به سمت جلو میبره انگار تا کمتر غمش حس بشه ، کم کم هواش که سرد میشه، نم اولینبارون که زد، انگار تریلی بی حوصلگی در دلت یه حس عجیب غریب دلتنگی(خودت هم نمیدونی از اساس دلتنگی واسه کی؟ دلتنگی واسه چی؟ )خالی شده. اونم با یه پیاده روی قابل حله تا اونجا که پاییز که با دلهره هاش میاد انگار خودت رو آماده کرده باشی از عمد که بری به استقبالش.میدونی چرا؟ چون پاییزه ، قشنگه ، رنگارنگه ، رنگاش شاده ،یه دو قدم پیاده روی توی هواش و شنیدن خش خش برگاش زیر پات حالت رو جا میاره ، همین یه لیوان چایی خوردنت توی پاییز کلی خودش لذت بخشه...واسه منٍ متولد بهار بعد از فصل خودم شاید پاییز بهترینمه...بی دلیل نیست که شاعر میگه پادشاه فصل ها پاییز..
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰