دلتنگی که روز و شب نمیشناسه ...دلتنگی که سرش نمیشه الان نصفه شبه یا اول صبه یا وسط ظهر ، وقتی اومد سایه انداخت رو زندگیت کلافت میکنه ، خستت میکنه ...دلتنگی میتونه در لحظه بیاد ولی تو 24 ساعت شبانه روزت خودش رو قالب احساساتت کنه و از پای در بیاردت...آدم دلتنگ دلش معمولا زیاد می گیره اما نمیتونه دقیق بگه که دلش حتی برای کی گرفته .راستش آدم معمولا دلتنگ ترین برای اونایی میشه که غیرقابل دسترس ترین هستن...این میشه که آدم نمیتونه بگه دقیقا دلش گرفته چون دلتنگه.اما دلتنگی که اومد روز وشب حالیش نمیشه خستت میکنه ، شایدم که چشمات رو بارونیش کنه ، اومده که یه جوری بهت بفهمونه که هست...دلتنگی عجیب غوغا سالاره ، عجیب جولان میده وقتی میاد ، عجیب عظمتش رو به رخت میکشه ...دلتنگ که شدی بگیر بخواب ، نذار اصلا متوجه گذر زمان بشی چون اونقدر کند میگذرن که تا خود فردا صبح هم که به ساعتت نگاه کنی ، باز هم انگار زمان نگذشته...دلتنگی که اومد باهاش نجنگ ، فقط سعی کن بری بخوابی تا متوجهش نشی زیاد...