کسی که می نویسد تخیل قوی دارد، آنقدر رویاپردازیش قویست که گاهی میتواند از اتفاقاتی حرف بزند و تصورشان کند که هرگز اتفاق نیافتده است...کسی که می نویسد نوشتن نیازش است، اصلا بدون نوشتن نمیتواند زندگی کند و اما این دلیل برآن نیست که حتما تمام نوشته هایش زندگیش است، که اتفاقات واقعی زندگیش را می نویسد فقط...نوشتن گاهی درمانیست برای تسکین دادنش، برای ندیدن رنج اطرافیانش و گاهی هم تنها لالایی خوش نواییست برای به خواب رفتن خیالاتی که نصفه شب ، یاحتی زیر دوش حمام به سرش هجوم آورده است...آدم هایی که می نویسند خیالاتی می شوند گاهی...آن ها را قضاوت نکنیم...همانند هنرمندان روحشان بزرگ است اما انقدر احساسات در نوشته هاشان گاه هست که یک قضاوت نابجا باعث میشود دیگر نه ذوقی برای نوشتنشان باقی بماند و نه حالشان با نوشتن خوب بشود...