به گمانم اگر آدم تا ته ِ خط رفتن و نمُردن را تجربه کرده باشد،
دیگر زندگی را سخت نمی گیرد؛ ترس ِ از دست دادن که از بین برود صبور می شوی...خونسرد...آرام ...بی توقع !!
قدر ِ آرامش روزهایت را بیشتر می دانی، این آرامش بعد از طوفان را...
اصلا یک وقت هایی بد نیست رگباری بیاید و ببارد، آن با ارزش ترین چیزها را خراب کند، از بین ببرد...بعدش را ببینی...که چیزی عوض نمی شود ، جز خودت، که پوست می اندازی، آدم دیگری می شوی.
خرابی همیشه ی همیشه هم بد نیست، وابستگی را کم می کند؛ آدم را "مرد" بار می آورد.